ساخت پروژه با معماری Clean Architecture و پیاده سازیDDD(Domain-Driven Design)

راه اندازی Clean Architecture و پیاده سازی DDD ، دو اقدام اساسی هستند که با کمک آن‌ها، یک سیستم ساختارمند و قدرتمند حاصل می‌شود. در بخش اول این مقاله، به بررسی نحوه راه اندازی Clean Architecture و لایه‌های مختلف آن می‌پردازیم و پس از آن، به سراغ پیاده‌سازی Domain Driven Design می‌رویم. درنهایت، به شما روشی را معرفی می‌کنیم که با کمک آن می‌توانید از صحت معماری پیاده‌سازی‌شده، مطمئن شوید.

DDD (Domain Driven Design)  چیست ؟

 DDD مخفف عبارت Domain-Driven Design است که به معنای “طراحی مبتنی بر دامنه” است. DDD یک رویکرد برای طراحی و توسعه نرم‌افزار است که تاکید بر مدل‌سازی و درک دامنه (domain) کسب‌وکار و ارتباطات آن دارد. این روش توسط اریک ایوانز (Eric Evans) معرفی شد و در کتابی با عنوان “Domain-Driven Design: Tackling Complexity in the Heart of Software”  در سال 2003 به تفصیل توضیح داده شده است.

اصول و مفاهیم کلیدی DDD

  1. دامنه (Domain):
    • دامنه شامل مفاهیم، قوانین، و منطق کسب‌وکاری است که نرم‌افزار باید آن‌ها را پشتیبانی کند. درک کامل دامنه اصلی‌ترین هدف DDD است.
  2. مدل دامنه (Domain Model):
    • مدل دامنه یک نمایش انتزاعی از دامنه است که شامل اشیا، موجودیت‌ها (Entities)، ارزش‌ها (Value Objects)، و سرویس‌های دامنه (Domain Services) است.
  3. موجودیت‌ها (Entities):
    • اشیای دارای هویت متمایز که با گذشت زمان تغییر می‌کنند. هر موجودیت یک شناسه منحصر به فرد دارد.
  4. اشیای ارزش (Value Objects):
    • اشیای بدون هویت که فقط بر اساس ارزش‌هایشان مقایسه می‌شوند. این اشیا باید تغییرناپذیر (Immutable) باشند.
  5. خدمات دامنه (Domain Services):
    • عملیات‌هایی که به یک موجودیت خاص تعلق ندارند ولی به منطق دامنه مربوط می‌شوند.
  6. مجموعه‌ها (Aggregates):
    • گروهی از موجودیت‌ها و اشیای ارزش که به عنوان یک واحد واحد در نظر گرفته می‌شوند. یک موجودیت ریشه‌ای به نام “ریشه‌ی مجموعه” (Aggregate Root) وجود دارد که دسترسی به سایر اعضای مجموعه را کنترل می‌کند.
  7. محدوده‌ی هم‌دست (Bounded Context):
    • یک محدوده مشخص که در آن یک مدل دامنه خاص معتبر است. هر محدوده‌ی هم‌دست می‌تواند یک مدل دامنه متفاوت داشته باشد که نیازهای آن محدوده خاص را برآورده می‌کند.
  8. زبان مشترک (Ubiquitous Language):
    • زبانی که توسط تیم توسعه و متخصصان دامنه استفاده می‌شود تا ارتباطات و مستندات را تسهیل کند. این زبان باید در سراسر پروژه به صورت یکپارچه استفاده شود.

مزایای استفاده از DDD

  • تسهیل درک دامنه:
    • با استفاده از مدل دامنه و زبان مشترک، توسعه‌دهندگان و متخصصان دامنه به راحتی می‌توانند نیازهای کسب‌وکار را درک و مستند کنند.
  • افزایش قابلیت نگه‌داری:
    • کدهای مبتنی بر DDD به دلیل داشتن ساختار واضح و منظم، آسان‌تر نگه‌داری و توسعه می‌یابند.
  • هماهنگی بهتر بین تیم‌ها:
    • با استفاده از محدوده‌های هم‌دست، تیم‌ها می‌توانند به طور مستقل بر روی بخش‌های مختلف دامنه کار کنند بدون اینکه با یکدیگر تداخل داشته باشند.
  • قابلیت توسعه‌پذیری:
    • ساختار مدل دامنه و استفاده از الگوهای طراحی باعث می‌شود که سیستم به راحتی قابل توسعه و تغییر باشد.

نتیجه‌گیری

 DDD یک روش قدرتمند برای طراحی و توسعه نرم‌افزار است که به کمک آن می‌توان سیستم‌هایی پیچیده و بزرگ را با استفاده از مدل‌سازی دقیق دامنه کسب‌وکار و استفاده از اصول و مفاهیم مشخص ساخت. این روش به توسعه‌دهندگان کمک می‌کند تا نرم‌افزارهایی با کیفیت و قابل نگه‌داری بالا بسازند که به خوبی نیازهای کسب‌وکار را برآورده کنند.

Clean Architecture  چیست ؟

Clean Architecture  یا “معماری تمیز” یک الگوی معماری نرم‌افزاری است که توسط رابرت سی. مارتین  (Robert C. Martin)، معروف به  Uncle Bob، معرفی شده است. هدف اصلی این معماری جداسازی نگرانی‌ها (Separation of Concerns) و ایجاد سیستم‌های نرم‌افزاری با ساختاری منعطف، قابل نگه‌داری، و قابل تست است. معماری تمیز به توسعه‌دهندگان کمک می‌کند تا نرم‌افزارهایی بسازند که به راحتی قابل تغییر و توسعه باشند و وابستگی‌ها به حداقل برسند.

اصول و مفاهیم کلیدی Clean Architecture

لایه‌های معماری:

Clean Architecture  سیستم را به چندین لایه تقسیم می‌کند که هر کدام مسئولیت‌های خاص خود را دارند. این لایه‌ها شامل موارد زیر هستند:

Entities :  شامل موجودیت‌های دامنه و منطق اصلی کسب‌وکار. این لایه کاملاً مستقل از سایر لایه‌ها است و می‌تواند در هر پروژه‌ای استفاده شود.

Use Cases  : شامل منطق کاربردی سیستم است. این لایه از موجودیت‌ها استفاده می‌کند و مسئول اجرای عملیات‌های کسب‌وکار است.

Interface Adapters :  شامل کدهایی است که ورودی و خروجی سیستم را به فرمت قابل فهم برای Use Cases و Entities تبدیل می‌کند. این لایه شامل کنترلرها، پریزنتیشن، و مبدل‌های داده است.

Frameworks and Drivers :  شامل کدهای زیرساختی و جزئیات پیاده‌سازی است که وابسته به فریم‌ورک‌ها و ابزارهای خاص هستند. این لایه شامل پایگاه‌داده، رابط‌های کاربری، و سایر سیستم‌های خارجی است.

Dependency Rule ( قاعده وابستگی):

در Clean Architecture، وابستگی‌ها باید از لایه‌های بیرونی به سمت لایه‌های درونی باشد و لایه‌های درونی نباید هیچ وابستگی به لایه‌های بیرونی داشته باشند. این اصل باعث می‌شود که منطق اصلی سیستم به جزئیات پیاده‌سازی وابسته نباشد و قابل تست و نگه‌داری باشد.

جداسازی نگرانی‌ها (Separation of Concerns):

با تقسیم سیستم به لایه‌های مختلف، هر لایه مسئول یک جنبه خاص از سیستم است. این جداسازی باعث می‌شود که تغییرات در یک بخش سیستم تأثیری بر بخش‌های دیگر نداشته باشد.

تست‌پذیری (Testability):

با جدا کردن منطق کسب‌وکار از جزئیات پیاده‌سازی، تست واحد و تست‌های یکپارچگی ساده‌تر می‌شود. می‌توان به راحتی منطق کسب‌وکار را بدون وابستگی به پایگاه‌داده یا سایر سیستم‌های خارجی تست کرد.

انعطاف‌پذیری (Flexibility):

Clean Architecture امکان تغییر و جایگزینی اجزای مختلف سیستم بدون تأثیر بر سایر اجزا را فراهم می‌کند. این انعطاف‌پذیری باعث می‌شود که سیستم به راحتی قابل توسعه و نگه‌داری باشد.

ساختار کلی Clean Architecture

 Clean Architecture معمولاً به صورت مجموعه‌ای از دایره‌های هم‌مرکز نمایش داده می‌شود که هر دایره نمایانگر یک لایه است:

دایره مرکزی (Entities): شامل موجودیت‌های دامنه و منطق اصلی کسب‌وکار است.

دایره دوم (Use Cases): شامل موارد استفاده و منطق کاربردی است.

دایره سوم (Interface Adapters): شامل مبدل‌ها و کنترلرها است.

دایره خارجی (Frameworks and Drivers): شامل پایگاه‌داده، رابط‌های کاربری، و سایر سیستم‌های خارجی است.

مزایای استفاده از Clean Architecture

افزایش قابلیت نگه‌داری:

به دلیل جداسازی نگرانی‌ها و کاهش وابستگی‌ها، سیستم‌های مبتنی بر Clean Architecture به راحتی قابل نگه‌داری و توسعه هستند.

افزایش تست‌پذیری:

منطق کسب‌وکار مستقل از جزئیات پیاده‌سازی است و می‌توان به راحتی تست‌های واحد و یکپارچگی را انجام داد.

انعطاف‌پذیری و مقیاس‌پذیری:

امکان تغییر و جایگزینی اجزای مختلف سیستم بدون تأثیر بر سایر اجزا فراهم است، که به انعطاف‌پذیری و مقیاس‌پذیری سیستم کمک می‌کند.

ساخت پروژه با معماری Clean Architecture و پیاده سازیDDD(Domain-Driven Design)

مراحل راه اندازی ‌Clean Architecture

منظور از راه اندازی Clean Architecture به معنای واقعی کلمه این است که یک Solution خالی در Visual Studio شروع کرده و به سمت ساختار کامل Clean Architecture پیش بروید.

۱ ایجاد پوشه حاوی پروژه‌ها

برای آغاز راه اندازی Clean Architecture ، ابتدا باید یک پوشه Solution خالی ایجاد کنید که در نهایت حاوی همه پروژه‌های آینده خواهد بود.

ساخت پروژه با معماری Clean Architecture و پیاده سازیDDD(Domain-Driven Design)

۲ ایجاد لایه Domain

شما از هسته معماری Clean Domain نام دارد، روند راه اندازی Clean Architecture را شروع می‌کنید. نامی که برای این لایه درنظر می‌گیرید، می‌تواند Domain یا ترکیبی از نام پروژه و عبارت Domain باشد. شما باید به گونه‌ای لایه‌ها را نام‌گذاری کنید که با نگاهی سریع متوجه کارکرد آن لایه بشوید. داخل Solution ایجاد شده یک پروژه Dot net 8 از نوع Class Library ایجاد می‌کنیم. این پروژه، حاوی کلاسی به اسم  دیفالت ایجاد شده Class1  هست که می‌توانیم آن را پاک کنیم.

آنچه معمولاً در پروژه Domain تعریف می‌کنید، قوانین اصلی مربوط به کسب و کار، Enumerations ،Value Object ها، Custom Exception و چنین مواردی است. توجه کنید که در این آموزش، تمام این موارد انجام نمی‌شوند؛ بلکه تنها روی Setup ساختار پروژه براساس Clean Architecture تمرکز خواهد شد.

ساخت پروژه با معماری Clean Architecture و پیاده سازیDDD(Domain-Driven Design)

۳ساخت لایه Application

لایه بعدی که باید تعریف کنیم Application نام دارد. برای این کار، مجدداً یک پروژه Dot net 8 و از نوع Class Library لازم است. ضمن اینکه لازم است کلاس پیش‌فرض حذف شود. برای درک بهتر نتیجه، به تصویر زیر توجه کنید.

ساخت پروژه با معماری Clean Architecture و پیاده سازیDDD(Domain-Driven Design)

اساساً، لایه Domain مجوز ارجاع داشتن به هیچ کدام از لایه‌های بیرونی را ندارد و این موضوع، یک قانون مهم در معماری Clean محسوب می‌شود. در حالی که لایه Application ، امکان برقراری ارتباط با لایه Domain را دارد. در انتهای مقاله، روشی بررسی می‌شود که چنین قیدهایی را برای ما در نظر بگیرد.

پروژه Application یک Orchestrator از سایر لایه‌ها و Use Case ها تلقی می‌شود. این یعنی در این لایه، ماژول‌های مختلف فراخوانی و مورد استفاده قرار می‌گیرند و هیچ منطقی مرتبط با کسب و کار تعریف نخواهد شد. همچنین، در این لایه می‌توانید Service های گوناگون را فراخوانی و به‌کار ببرید.

معمولاً برای ارتباط بین لایه Entry Point و Application از mediator استفاده می‌شود. Mediator یک Design Pattern است که به‌واسطه آن،  Couple-less بودن لایه‌های مختلف پروژه تضمین خواهد شد. اما چرا باید ماژول‌های مختلف به هم وابستگی نداشته باشند؟ 

فرض کنید روزی تصمیم گرفته شود تا یکی از لایه‌های پروژه، به سرویس دیگری از یک میکروسرویس بزرگ‌تر منتقل شود. در این شرایط، اگر وابستگی‌های زیادی بین دو لایه وجود داشته باشند، جداسازی آن‌ها دشوار است و دیگر نمی‌توانید یک لایه خاص را به میکروسرویس بزرگ‌تر منتقل کنید.

در NET. ، یک NuGet Package  اسم MediatR وجود دارد که در ادامه، آن را نصب و استفاده خواهیم کرد.

dotnet add package MediatR –version 12.1.1

پس از نصب  MediatR، می‌توان Use Case ها را ایجاد کرد. لازم است هر Use Case، به‌عنوان یک کلاس مستقلی پیاده‌سازی شود که از MediatR.RequestHandler<TRequest ,TResponse> ارث‌بری می‌کند. پارامتر TRequest نشان‌دهنده شی درخواستی‌ خاصی است که به Use Case ارسال و پارامتر TResponse نمایان‌گر شی پاسخی است که از Use Case برگردانده می‌شود.

به منظور درک کارایی این پکیج، یک Entry Point یا API ایجاد کرده و طبق آن، یک کاربر را ثبت‌نام خواهیم کرد. منظور از Entry Point یا نقطه ورودی پروژه، جایی‌ است که درخواست‌ها در ابتدا به آن ارسال می‌شوند و سپس، از آن جا به سایر لایه‌ها هدایت خواهند شد. این ورودی می‌تواند یک WebApi یا یک Console Application باشد. در این آموزش، گزینه اول، یعنی WebApi را انتخاب می‌کنیم. 

۴ایجاد لایه Presentation 

لازم است لایه جدیدی به نام Presentation از  .Net 8  و از نوع ASP.Net Core Web Application بسازید.

ساخت پروژه با معماری Clean Architecture و پیاده سازیDDD(Domain-Driven Design)

به منظور نوشتن یک API برای ثبت کاربر، کنترلر (Controller) نیاز است. برای انجام این کار، یک پوشه به نام Controllers بسازید و در داخل آن، کلاسی با نام UserController ایجاد کنید. در ادامه، یک Command ایجاد خواهیم کرد که با کمک آن، مشخصات کاربر جدید دریافت بشوند. سپس، یک کلاس Handler می‌سازیم که این درخواست را پردازش کرده و کاربر جدید را ایجاد کند.

به‌صورت کلی، Command  به فرآیندی گفته می‌شود که طی آن، تغییری در وضعیت سیستم به‌وجود می‌آید. در مقابل، اگر بخواهیم از وضعیت یک سرویس یا سیستم مطلع شویم،Query  استفاده می‌شود. لایه اپلیکیشن جایی هست که Command ها و کوئری‌ها پیاده‌سازی خواهند شد.

در لایه Application، یک پوشه به اسم User ایجاد کنید و در داخل پوشه User، پوشه دیگری به نام Commands بسازید. سپس، لازم است یک کلاس به نام CreateUserCommand ایجاد شود. در تصویر زیر، نتیجه قابل مشاهده است.

ساخت پروژه با معماری Clean Architecture و پیاده سازیDDD(Domain-Driven Design)

هر Command ای که مربوط به کاربر باشد، درون پوشه Commands قرار می‌گیرد. به‌عنوان مثال، حذف یا ویرایش مشخصات کاربر درون این پوشه هستند.

می‌توان پوشه‌بندی‌های مختلفی مطرح کرد. به‌عنوان مثال، یک نوع مرسوم پوشه‌بندی در پروژه‌ها، دارا بودن دو پوشه به نام‌های Commands و Queries است؛ به‌طوری که تمامی تغییرات در پوشه Commands و تمامی درخواست‌ها در پوشه Queries نگهداری شوند. برای درک بهتر، به تصویر زیر توجه کنید.

ساخت پروژه با معماری Clean Architecture و پیاده سازیDDD(Domain-Driven Design)

مشکل این روش این است که اگر تعداد Command ها یا کوئری‌ها بیش از اندازه باشند، احتمالاً امکان پیدا کردن هرکدام آن‌ها، از میان انبوه کلاس‌ها دشوار خواهد بود. بنابراین، می‌توان این روش را در پروژه‌های کوچک استفاده کرد. در ادامه، از روش اول پوشه‌بندی استفاده خواهد شد؛ زیرا این رویکرد، برای پروژه‌های بزرگ کارایی مناسبی دارد.

Convention در نام گذاری Command ها و کوئری ها

در صورتی که بخواهیم یک Command برای ایجاد کاربر داشته باشیم، ابتدای نام مربوطه، تسکی که قرار است انجام دهد یعنی  Create)، سپس نام فیچر (یعنی User) و درنهایت، عبارت (Command آورده می‌شود.

به منظور درک نحوه پیاده‌سازی کلاس CreateUserCommnad، به قطعه کد زیر توجه کنید.

این کلاس از <IRequest<T ارث‌بری می‌کند که یکی از اینترفیس‌های پکیج MediatR است. پارامتر T در آن نمایانگر نوع پاسخ، بعد از ایجاد کاربر است. این شی در اینجا، از نوع Boolean خواهد بود؛ یعنی، زمانی که مقدار آن True باشد، کاربر با موفقیت ثبت شده است. البته می‌توان برای پروژه‌های مختلف مدل‌های گوناگونی ایجاد کرد. در این مثال، برای سادگی در بیان، آن را ‌بولین در نظر گرفته‌ایم.

در مرحله بعدی، یک هندلر تحت عنوان CreateUserCommandHandler ، برای این Command ایجاد می‌کنیم. محل نگهداری این کلاس، داخل پوشه Commands (زیرمجموعه پوشه User) خواهد بود. به Convention ای که برای نام‌گذاری کلاس‌های هندلر استفاده می‌کنیم، دقت کنید. در این Convention، نام Command به‌همراه عبارت Handler در انتها قرار داده شده است. این نوع نام‌گذاری‌ها باعث می‌شوند تا سایر برنامه‌نویسان بدون صرف زمان زیادی، بتوانند کلاس‌های مدنظرشان را پیدا کنند.

ساخت پروژه با معماری Clean Architecture و پیاده سازیDDD(Domain-Driven Design)

در ادامه، قطعه پیاده‌سازی هندلر مربوط به ایجاد کاربر قرار داده شده است.

کلاس CreateUserCommandHandler از <IRequestHandler<TRequest, TResponse ارث‌ بری می‌کند.

توجه کنید که TRequest نمایانگر نوع درخواست، TResponse نمایانگر نوع پاسخ و IRequestHandler یکی از اینترفیس‌های پکیج MediatR محسوب می‌شوند.

در متد Handle، می‌توان کاربر جدید را ایجاد و در دیتابیس مربوط به آن ذخیره کرد. اما در این مرحله، هنوز لایه مربوط به دیتابیس را ایجاد نکرده‌ایم و فقط به بازگرداندن مقدار True اکتفا می‌کنیم. این امکان وجود دارد که به جای مقدار Boolean، یک GUID برگردانیم. GUID، نشان‌دهنده شناسه کاربر در دیتابیس است. 

اکنون در این مرحله، می‌توانیم به منظور ایجاد کاربر، این Handler را در یک کنترلر استفاده کنیم. 

مشابه قطعه‌کد زیر، در لایه Presentation و کنترلر User قرار گرفته و اقدامات لازم برای ایجاد یک کاربر با استفاده از MediatR را لحاظ کنید:

اینترفیس ISender برای پکیج MediatR است و به منظور ارسال درخواست توسط این پکیج به‌کار می‌رود. ضمن اینکه درخواست‌های ارسال‌شده توسط هندلرهای مرتبط با آن، دریافت و پردازش می‌شوند.

در این متد، ما یک درخواست CreateUserCommand را از HTTP دریافت می‌کنیم و آن را به MediatR می‌فرستیم. سپس، MediatR به جستجو برای Handler مناسب می‌پردازد و پس از یافتن آن، متد Handle را فراخوانی می‌کند. پس از ایجاد شدن کاربر جدید توسط هندلر، مقدار True در پاسخ HTTP برگردانده می‌شود.

این فقط یک مثال ابتدایی از نحوه پیاده‌سازی Use Case ها در Clean Architecture است. شما می‌توانید سایر موارد را با الگوبرداری از این روش پیاده‌سازی کنید.

نصب و استفاده از پکیج Fluent Validation

فرض کنید باید خالی بودن مقادیر ورودی بررسی شود. محل مناسب برای پیاده‌سازی این منطق کجاست؟ بررسی خالی بودن مقدار یک فیلد، از موضوعات مرتبط با Business نیست. موارد مرتبط با کسب و کار، مانند تکراری بودن نام یا ایمیل، در لایه Domain پیاده‌سازی می‌شوند.

به منظور اعتبارسنجی مقدار یک فیلد، یک پکیج شناخته‌شده به نام Fluent Validation وجود دارد.

برای نصب Fluent Validation در لایه Application، قطعه کد زیر را تایپ کنید:

dotnet add package FluentValidation –version 11.8.0

حال برای بررسی مقادیر ورودی‌ها، در داخل پوشه Commands، یک کلاس به اسم CreateUserValidator ایجاد می‌کنیم که ازAbstractValidator<T>  ارث‌بری می‌کند. T نمایانگر نوع شی است که اعتبارسنجی خواهد شد و AbstractValidator یکی از کلاس‌های پکیج Fluent Validation برای پیاده‌سازی Rule‌ های مختلف به‌کار می‌بریم.

به مثال زیر توجه کنید:

در قطعه کد بالا، این قاعده را تعیین کرده‌ایم که مقدار Name نمی‌تواند Null و Empty باشد. همین قاعده درخصوص سایر پارامترها نیز بررسی شده‌اند. 

به ازای همه پکیج‌ها و کلاس‌های استفاده‌شده در این پروژه، باید Instance های مختلفی از آن‌ها تعریف شود و در بخش‌های گوناگون پروژه به‌کار برده شوند. Net Core. از یک IoC درونی پشتیبانی می‌کند و استفاده از آن به برنامه‌نویس کمک‌کننده است.

استفاده از Dependency Injection

در ادامه این مقاله راه اندازی Clean Architecture ، موضوع Dependency Injection در پروژه‌های Clean بررسی می‌شوند. به‌طور کلی، لازم است یک کلاس به نام DependencyInjection در تمام لایه‌ها ایجاد شود. هرکدام از کلاس‌ها یک متد دارند و نام متد، ترکیبی از عبارت Add و نام لایه است.

 به‌عنوان مثال، کلاس DependencyInjection لایه Application، به‌صورت زیر تعریف می‌شود:

کلاس مذکور یک کلاس Static است و فقط یک متد به نام AddApplication دارد. این تابع، یک Extension Method برای IServiceCollection محسوب می‌شود. به این ترتیب، می‌توانیم تمامی Dependency Injection های مربوط به لایه Application را در این متد قرار دهیم. همین موضوع می‌تواند برای سایر لایه‌ها صادق باشد. درنهایت، می‌توان در کلاس Program.cs ، تمام Dependency Injection های پروژه را اضافه کرد:

به این ترتیب، هر یک از Configuration های مربوط به هر لایه از هم تفکیک شدند.

برای نمونه، متد مربوط به AddApplication تکمیل شد. این متد باید امکان رجیستر کردن دو پکیج نصب‌شده (MediatR و FluentValidation) را داشته باشد.

پکیج FluentValidation، یک متد Extension برای Injection دارد که با کمک این اکستنشن،register  متد تسهیل می‌یابد.

دستور زیر را برای نصب اکستنشن Dependency Injection به‌کار ببرید:

پیاده‌سازی متد AddApplication به‌صورت زیر است:

ورژن‌های جدید پکیج‌های MediatR و FluentValidation، به Assembly پروژه برای رجیستر کردن interface ها و پیاده‌سازی آن‌ها نیاز دارند. بنابراین، ابتدا یک متغیر به نام assembly تعریف کرده و آن را مقداردهی می‌کنیم. حال باید این متغیر در اختیار متدهای RegisterServicesFromAssemblies و AddValidatorsFromAssembly قرار گیرد. این متدها، اینترفیس‌های مشخص و از پیش تعریف شده خود را در داخل assembly داده شده جستجو می‌کنند. اگر کلاسی وجود داشته باشد که از این اینترفیس‌ها ارث‌بری کرده باشد، آن کلاس به‌عنوان پیاده‌سازی اینترفیس مذکور Register می‌شود. 

مقدار بازگشتی متدهایی که برای Register کردن Dependency ها تعریف کردیم، از نوع IServiceCollection بودند.

به این ترتیب، می‌توان فراخوانی آن‌ها در کلاس Program.cs را به‌صورت زیر تغییر داد:

در این بخش از راه اندازی Clean Architecture ، Dependency Injection بررسی شد. در ادامه، لایه آخر یعنی Infrastructure و اهمیت آن در راه اندازی Clean Architecture شرح داده می‌شود.

۵ساخت لایه Infrastructure

در لایه آخر، تمرکز روی پیاده‌سازی‌های مربوط به دیتابیس و ارتباط با سرویس‌های خارجی است. البته می‌توان پیاده‌سازی‌های مرتبط با اتصال به دیتابیس را در لایه درونی‌تر، یعنی Persistence، قرار داد.

مجدداً یک Class Library با Net 8. ایجاد کرده و کلاس پیش‌فرض آن را حذف کنید. توجه کنید که یک کلاس به نام DependecyInjection نیز باید به آن اضافه شود. نتیجه در شکل زیر قابل مشاهده است:

درنهایت، کلاس Program.cs به‌صورت زیر، به‌روزرسانی می‌شود:

این یک نمونه از راه اندازی Clean Architecture در .Net 8است. در این مطلب، لایه‌های مختلف معماری Clean ، ازجمله لایه‌های Presentation ،Infrastructure ،Domain و Application قرار دارند که همگی در زمان اجرا به یکدیگر متصل و اجرا می‌شوند.

Clean Architecture

راه اندازی Clean Architecture مشابه مثال فوق، شروع مناسب و ساختارمندی برای معماری محسوب می‌شود و شما می‌توانید آن را با گذر زمان و تغییر نیازمندی‌های معماری تکمیل کنید. البته راه اندازی Clean Architecture الزاماً پاسخگوی تمام مشکلات سیستم شما نیست و در کنار آن، لازم است سایر فاکتورهای مؤثر نیز بررسی شوند. در سال‌های اخیر، روش‌هایی مانند Layered Architecture وSlice Architecture  نیز محبوبیت یافته‌اند.

مدل تکمیلی به شکل ذیل می باشد:

Clean Architecture

وظایف و نقش Persistence در معماری Clean

  1. ذخیره‌سازی داده‌ها:
    • مدیریت عملیات‌های ذخیره‌سازی داده‌ها در پایگاه‌داده یا سایر منابع داده. این شامل عملیات‌های Create، Read، Update و Delete (CRUD) می‌شود.
  2. بازیابی داده‌ها:
    • بازیابی داده‌ها از پایگاه‌داده یا منابع دیگر و تبدیل آن‌ها به اشیای دامنه‌ای (Entities) که در لایه‌های داخلی استفاده می‌شوند.
  3. استفاده از الگوهای Repository و DAO:
    • استفاده از الگوهای طراحی مثل Repository و Data Access Object (DAO) برای جداسازی منطق دسترسی به داده‌ها از منطق کسب‌وکار و کاربرد.
  4. استفاده از ORM:
    • استفاده از ابزارهای ORM (Object-Relational Mapping) مثل Entity Framework در دات‌نت، Hibernate در جاوا یا سایر ابزارهای مشابه برای مدیریت مپینگ بین اشیای دامنه و جداول پایگاه‌داده.

نحوه پیاده‌سازی Persistence در معماری Clean

  1. ایجاد Interface‌های Repository در لایه Use Cases یا Domain:
    • تعریف Interface‌هایی که عملیات‌های ذخیره‌سازی و بازیابی داده‌ها را تعریف می‌کنند. این Interface‌ها باید مستقل از جزئیات پیاده‌سازی خاص پایگاه‌داده باشند.
  1. پیاده‌سازی Interface‌های Repository در لایه Persistence:
    • پیاده‌سازی این Interface‌ها در لایه Persistence که شامل جزئیات پیاده‌سازی خاص پایگاه‌داده است. این پیاده‌سازی‌ها می‌توانند از ORM یا تکنیک‌های دسترسی مستقیم به پایگاه‌داده استفاده کنند.

  1. تزریق وابستگی‌ها (Dependency Injection):
    • استفاده از تزریق وابستگی‌ها برای ارسال پیاده‌سازی‌های Repository به Use Cases. این کار باعث می‌شود که لایه‌های داخلی به پیاده‌سازی‌های خاص پایگاه‌داده وابسته نباشند.

مزایای جداسازی Persistence در معماری Clean

  1. جداسازی نگرانی‌ها:
    • با جداسازی منطق دسترسی به داده‌ها از منطق کسب‌وکار، هر لایه می‌تواند به طور مستقل تغییر کند و توسعه یابد.
  2. قابلیت تست‌پذیری:
    • با تعریف Interface‌های Repository و استفاده از Mockها یا Fakeها، می‌توان به راحتی لایه‌های داخلی را بدون نیاز به وابستگی به پایگاه‌داده واقعی تست کرد.
  3. انعطاف‌پذیری:
    • امکان تغییر یا جایگزینی تکنولوژی ذخیره‌سازی (مثل مهاجرت از یک پایگاه‌داده به دیگری) بدون تأثیر بر لایه‌های داخلی فراهم است.

نتیجه‌گیری

لایه Persistence در معماری Clean نقش مهمی در جداسازی منطق دسترسی به داده‌ها از منطق کسب‌وکار و کاربرد دارد. با استفاده از اصول معماری Clean و الگوهای طراحی مناسب، می‌توان به سیستم‌هایی قابل نگه‌داری، تست‌پذیر و انعطاف‌پذیر دست یافت که به راحتی قابل توسعه و تغییر باشند.